به گزارش تحریریه، جورج سوروس مدیر افسانهای صندوق پوشش ریسک است که بسیاری او را جزء موفقترین سرمایهگذاران تمام ادوار میدانند. سوروس صندوق کوانتوم را مدیریت میکرد که، از سال ۱۹۷۰ تا ۲۰۰۰، به میانگین بازده سالانه ۳۰٪ دست یافت. او رئیس شرکت مدیریت سرمایه سوروس با مسئولیت محدود است.
سوروس، که متولد مجارستان است، به فعالیتهای بشردوستانهی گسترده خود نیز بسیار معروف است. او از طریق بنیادهای جامعه باز میلیاردها دلار را به انواع آرمانهای مختلف اهدا کرده است. او حامی باسابقهی آرمانهای لیبرال و ترقیخواهانه است که موجب شده هدف بسیاری از تئوریهای توطئهی محافظهکارانه قرار گیرد.
گفته میشود ارزش خالص داراییهای سوروس در می ۲۰۲۲ بیش از ۸ میلیارد دلار بوده است و بیش از ۳۰ میلیارد دلار به موسسات خیریه اهدا کرده است. بخش بزرگی از این پول صرف تامین بودجه برنامههای آموزشی و بهداشتی، اقدامات حقوق بشری و پیشبرد دموکراسی شده است. در سالهای اخیر، او سخاوتمندانه مبالغ زیادی به حزب دموکرات آمریکا اهدا کرده است.
نکات کلیدی
۱- جورج سوروس رقیب وارن بافت برای دستیابی به عنوان موفقترین سرمایهگذار کل تاریخ است.
۲- او بیشتر ثروت عظیم خود را صرف فعالیتهای بشردوستانه کرده است.
۳- حمایت او از آرمانهای ترقیخواهانه باعث شده است که هدف تئوریهای توطئه جناح راست شود.
۴- گفته میشود که جورج سوروس در سپتامبر ۱۹۹۲ در نتیجهی شرطبندیهای بزرگی که علیه پوند انگلیس انجام داد، بانک مرکزی انگلیس را «به زانو در آورد» و «چهارشنبه سیاه» را در بریتانیا رقم زد.
۵- سوروس به تصمیم بریتانیا برای پیوستن به مکانیسم نرخ ارز اروپایی (ERM)، که نرخهای ارز را به مارک آلمان ثابت میکرد، بدبین شده بود.
۶- ۱۶ سپتامبر ۱۹۹۲، معروف به چهارشنبه سیاه، روزی بود که سفتهبازان دولت بریتانیا را وادار کردند تا پوند را از ERM خارج کند.
۷- در نتیجه، ارزش پوند بهسرعت کاهش یافت و به سود تقریباً ۱ میلیارد دلاری برای سوروس و صندوق کوانتوم تحت مالکیت او منجر شد.
دوران کودکی و تحصیلات
سوروس که تباری یهودی دارد در ماه اوت سال ۱۹۳۰ در شهر بوداپست متولد شد و از اشغال مجارستان به دست نازیها جان سالم به در برد و در سال ۱۹۴۷ به انگلستان مهاجرت کرد. او مدرک دکترای خود را از مدرسهی اقتصاد لندن دریافت کرد و در ادامه در حوزهی بانکداری مشغول به کار شد. او اولین صندوق پوشش ریسک خود را که آن زمان دابل ایگل نام داشت، در سال ۱۹۶۹ تاسیس کرد.
دستاوردهای مهم
«مردی که بانک مرکزی انگلستان را ورشکسته کرد»
جورج سوروس را بیشتر به خاطر سود ۱ میلیارد دلاری که در ۱۶ سپتامبر ۱۹۹۲ که با فروش استقراضی پوند بریتانیا در عرض یک روز کسب کرد میشناسند. در آن زمان، انگلیس عضو مکانیزم نرخ ارز اروپا (ERM) بود که نوعی توافق نرخ ارز ثابت میان برخی از کشورهای اروپایی بود. سایر کشورها به انگلیس فشار میآوردند تا ارزش پول ملی خود را کاهش دهد یا این سیستم را ترک کند. انگلیس بعد از مدتی مقاومت در برابر کاهش ارزش، در نهایت نظام ارزی خود را شناور کرد و ارزش پوند افت کرد.
سوروس با استفاده از این اهرم مالی توانست با گرفتن موقعیت فروش استقراضی ۱۰ میلیارد دلاری روی پوند ۱ میلیارد دلار سود کسب کند. این معامله یکی از بزرگترین معاملات طول تاریخ شناخته میشود و سوروس عنوان «مردی که بانک مرکزی انگلستان را ورشکسته کرد» را کسب کرد.
سوروس و برگزیت
اخیراً نیز سوروس در مورد آیندهی متزلزل اتحادیه اروپا در پی رای بریتانیا به خروج از این اتحادیه در سال ۲۰۱۶ و تداوم بحران پناهجویان که میلیونها پناهنده را از خاورمیانه وارد اروپا کرده صحبت کرده است.
سوروس دربارهی بحران وجودی که اروپا با آن مواجه است هشدار داده است. او برنامهای را برای نجات اروپا از بحران قریبالوقوع ارائه داده است که به سه مساله میپردازد: بحران پناهندگان، تجزیههای سرزمینی مانند برگزیت و بحران ریاضت اقتصادی که کشورهایی مثل ایتالیا و اسپانیا را درگیر کرده است.
او به طور مشخص پیشنهاد داده است که اتحادیه اروپا اوراق قرضه دائمی منتشر کند که نوعی روش تامین مالی است که بریتانیا از آن برای تامین مالی جنگهای ناپلئونی استفاده میکرد.
سبک سرمایهگذاری سوروس
جورج سوروس اذعان میکند که غریزه نقش مهمی در تصمیمات سرمایهگذاری او ایفا میکند و از این حیث در میان سرمایهگذاران بسیار موفق منحصربهفرد است. با این حال، او از روندهای اقتصادی در سطح منطقهای و جهانی اطلاعات زیادی دارد و به عنوان فردی که از این دانش برای بهرهبرداری از ناکارآمدیهای بازار با شرطبندیهای بزرگ و اهرم بالا استفاده میکند شناخته میشود.
سوروس دارای سرمایه و آستانه ریسک لازم برای انجام این شرطبندیها به مدتی طولانیتر از اکثر مدیران صندوقهای پوشش ریسک است. در واقعیت سوروس با پشتکار و ثروت عظیم خود برخی از دولتهای ملی را وادار به انجام سیاستهای مورد نظرش در زمینهی مسائل ارزی کرده است. در طول بحران مالی آسیا ، سوروس به فهرست القاب خود نام جدیدی اضافه کرد و با شرطبندی ۱ میلیارد دلاری روی ارز تایلند، بات، به «مردی که بانک تایلند را ورشکست کرد» معروف شد.
علیرغم دانش عمیقی که سوروس دربارهی بازارهای مالی دارد و منابع عالی اطلاعاتی که از آنها بهرهمند است، تصمیم او برای شرطبندی بیش از آن که واکنشی به سیگنال بازار باشد وابسته به حس درونی اوست. یکی از تئوریهای رایج این است که سوروس به قدری مفاهیم بازار و نحوه عملکرد آن را ملکه ذهن خود کرده است که مدتها قبل از این که بتواند برای تصمیم خود دلیل بیاورد به صورت غریزی میداند چه زمانی باید معامله را برای سودآوری ببندد.
فارغ از این که چنین مسالهای حقیقت دارد یا خیر، کاری که سورس کرده باعث شده ثروتی بدست آورد که سرمایهگذاران معدودی در دنیا، به غیر از وارن بافت، میتوانند به پای او برسند.
سرمایهگذاری به روش جورج سوروس
«بازارها همیشه در وضعیت عدمقطعیت و نوسان هستند و پول در این شرایط با نادیده گرفتن بدیهیات و شرطبندی روی موارد غیرمنتظره به دست میآید.» – جورج سوروس
از نظر جورج سوروس، کلمات بالا اغراقآمیز نیستند. موشکافی و جمعآوری اطلاعات حیاتی سرمایهگذاری و سرمایهگذاری در زمانی که دیگران در حال نقد کردن سرمایهگذاریهای خود هستند، از خصوصیات بارز جورج سوروس، یکی از مشهورترین سرمایهگذاران نیم قرن گذشته است. با این حال، سوروس را تنها به خاطر هوش سرمایهگذاریاش قضاوت نکنید. او همچنین ثابت کرده است که یک کارگزار قدرت بزرگ در صحنه سیاسی جهان و همچنین یک بشردوست سخاوتمند است.
برای درک «روش سرمایهگذاری سوروس»، مفید خواهد بود که ابتدا سوروس را بهعنوان انسان، نیروی سیاسی و قهرمان طبقهی پایین جهان بشناسیم.
آشنایی بیشتر با جورج سوروس
سوروس پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه کارش را در شرکت مدیریت پول اف. ام میر واقع در شهر نیویورک با بهکارگیری علم و بازارهای آزاد را در اصول سرمایهگذاری خود آغاز کرد. در عرض ۲۰ سال، سوروس اولین شرکت والاستریت خود به نام صندوق سوروس را افتتاح کرد، که بعدها به صندوق کوانتوم تغییر نام داد. سوروس در آنجا توانست اصول بازار آزاد خود را در بازارهای سرمایه آزمایش کند.
سوروس در دههی اول قرن بیست و یکم، سرمایهگذاری اولیه ۱۲ میلیون دلاری را به ۲۰ میلیارد دلار تبدیل کرد. اگر در سال ۱۹۶۹ هزار دلار در صندوق کوانتوم سرمایهگذاری کرده بودید تا سال ۲۰۰۰ (با نرخ رشد سالانهی ۳۰ درصد) چهار میلیون دلار به دست میآوردید.
«روش سوروس»
سوروس بنیادهای جامعه باز را در سال ۱۹۸۴ تأسیس کرد. این بنیاد یک سازمان بشردوستانه است که بر اساس مطالب وبسایت آن «جوامع پرشور و اهل مدارایی ایجاد میکند که دولتهای آنها در برابر مشارکت همهی مردم پاسخگو هستند و از آن استقبال میکنند.» سوروس با تأسیس بنیادهای جامعه باز (OSF) این اهداف را دنبال میکرد: «تقویت حاکمیت قانون؛ احترام به حقوق بشر، اقلیتها و تنوع عقاید؛ انتخاب دولتها بر مبنای اصول دموکراتیک؛ و جامعه مدنیای که به تحت کنترل و نظارت قرار دادن قدرت دولت کمک میکند.» جورج سوروس تا ۳۱ مارس ۲۰۱۳ از طریق مؤسسه خود ۸.۵ میلیارد دلار به سازمانهای خیریه کمک کرده است.
سوروس رویکرد سرمایهگذاری فردی خود را پس از بیش از یک دهه آزمایش ایدههایش در بازارهای مالی جهانی شکل داد. این ترکیب بازارهای آزاد، حقوق بشر و پژوهش علمی راه خود را به استراتژی سرمایهگذاری سوروس پیدا کرد. استراتژی سرمایهگذاری سوروس بر مبنای روش علمیای بود که سوروس در مدرسهی اقتصاد لندن آموخته بود و با اشتیاق او برای ایجاد تغییرات اجتماعی ادغام شد.
پنج نکتهی مهم درباره روش سرمایهگذاری جورج سوروس
نظریه «بازتابپذیری»
سوروس از بازتابپذیری بهعنوان سنگ بنای استراتژی سرمایهگذاری خود استفاده میکند. بازتابپذیری روش خاصی است که ارزش داراییها را با تکیه بر بازخورد بازار تعیین میکند تا ارزشی را که بقیه بازار برای داراییها قائل هستند اندازهگیری کند. سوروس از بازتابپذیری برای پیشبینی حبابهای بازار و سایر فرصتهای بازار استفاده میکند.
روش سوروس
سوروس همچنین روشی را مبنای حرکات خود در بازار خود قرار میدهد که آن را بهعنوان روش علمی توصیف میکند. او کارش را با ایجاد یک استراتژی آغاز میکند که آنچه در بازارهای مالی رخ خواهد داد را براساس دادههای فعلی بازار پیشبینی میکند. سپس با سرمایهگذاریهای کوچکتر شروع میکند و نظریههایش را به این روش آزمایش میکند. در ادامه اگر به نظر برسد که نظریهاش آنچه را که در بازارها اتفاق میافتد توصیف میکند، به اندازهی موقعیتهای سرمایهگذاریاش میافزاید، اما اگر آنچه در بازارها اتفاق میافتد با نظریه او در تضاد باشد، سرمایهگذاری را افرایش نمیدهد. به این ترتیب، اگر سرمایهگذاریها موفق باشند، فرصتها نیز افزایش مییابند، در حالی که اگر سرمایهگذاریها دیگر رضایتبخش نباشند، ریسک هرگز افزایش نمییابد.
نشانههای فیزیکی
سوروس همچنین هنگام تصمیمگیری برای سرمایهگذاری به بدنش توجه میکند. سردرد یا کمردرد برای صرفنظر کردن از سرمایهگذاری کافیست.
ترکیب هوش سیاسی با هوش سرمایهگذاری
سوروس در روز ۱۶ سپتامبر ۱۹۹۲، مبلغ هنگفتی را علیه تصمیم دولت بریتانیا برای افزایش نرخ بهره شرطبندی کرد. این اقدام به ایجاد اثر ماشه منجر شد و ارزش پوند انگلیس را کاهش داد و پس از کاهش ارزش، ارزش سهام را بالاتر برد. این اقدام به سود یک میلیارد دلاری برای سوروس منجر شد و لقب «مردی که بانک انگلستان را به زانو در آورد» را برای او به ارمغان آورد. در واقع، سوروس مقدار زیادی پوند انگلیس (به ارزش ۱۰ میلیارد دلار) وام گرفت و سپس آن را در بازار فروخت. در نهایت زمانی که ارزش پوند کاهش یافت سوروس توانست در بحبوحهی آشفتگیهای سیاسی و اقتصادی مرتبط با سیاست نرخ بهره بالاتر، پوند را با قیمتی بسیار پایینتر بازخرید کند و از این طریق یک میلیارد دلار سود به دست آورد.
تثبیت … و تأمل
سوروس از تعداد انگشتشماری از مشاوران برای تصمیمات سرمایهگذاری بزرگ استفاده میکند. پس از مشورت با تیم تحلیلگرانش، حتماً حداقل یک دیدگاه مخالف استراتژی خود را بررسی میکند. سوروس میگوید که قبل از اتخاذ تصمیم نهایی زمانی را به «مطالعه و تأمل» اختصاص میدهد.
سرمایهگذاریهای جورج سوروس
بهترین سرمایهگذاری سوروس
در سال ۱۹۹۲، جورج سوروس ۱۰ میلیارد دلار علیه سیاستگذاری ارزی بانک مرکزی و پوند انگلیس شرطبندی کرد. در اصل او شرط بست که پوند در بازارهای جهانی ارز سقوط خواهد کرد. در روز ۱۶ سپتامبر ۱۹۹۲ (روزی که در میان معاملهگران ارز بهعنوان «چهارشنبه سیاه» شناخته میشود) پوند انگلیس در برابر مارک آلمان و دلار آمریکا سقوط کرد و سود ۱.۲ میلیارد دلاری را در طول چند هفتهی بعد از آن برای سوروس به ارمغان آورد. این شرطبندی در تاریخ ماندگار شد و ۱۶ سپتامبر ۱۹۹۲ بهعنوان روزی شناخته میشود که جورج سوروس بانک مرکزی انگلیس را به زانو درآورد.
بدترین سرمایهگذاری سوروس
در ۱۴ مارس ۲۰۰۸، جورج سوروس بخش بسیار بزرگی از سهام شرکت بر استرنز را به قیمت ۵۴ دلار به ازای هر سهم خریداری کرد. تنها چند روز بعد، این شرکت سرمایهگذاری مشهور وال استریت به قیمت ۲ دلار به ازای هر سهم به شرکت جیپی مورگان فروخته شد. سوروس در ارزیابی خود در مورد اینکه بر استرنز در بلوک معاملاتی قرار داشت اشتباه نکرده بود؛ اما درباره ارزش تصاحب شرکت اشتباه کرده بود. سوروس در کتاب «پارادایم جدید بازارهای مالی» این اشتباه و درس عبرت پرهزینه را به تفصیل شرح داده است.
جورج سوروس چگونه بانک مرکزی انگلیس را به زانو در آورد؟
شاید مشهورترین دستاورد جورج سوروس نقشی بود که در بحران ارزی سال ۱۹۹۲ ایفا کرد و دولت بریتانیا را مجبور کرد از مکانیسم نرخ ارز اروپایی (ERM) خارج شود و ارزش واحد پول خود، پوند استرلینگ را کاهش دهد.
این رویداد در روز ۱۶ سپتامبر ۱۹۹۲، که بهعنوان چهارشنبه سیاه شناخته میشود، رخ داد و لقب «مردی که بانک مرکزی انگلیس را به زانو درآورد» را برای سوروس به ارمغان آورد.
ERM چه بود؟
مکانیسم نرخ ارز اروپایی یا ERM سیستم پولی بود که در سال ۱۹۷۹ برای تثبیت نرخ ارزهای اروپایی و آمادهسازی آنها برای پذیرش نهایی ارز مشترک (یورو) ایجاد شد.
مکانیسم نرخ ارز اروپایی نرخ ارزهای عضو را به مارک آلمان، که قویترین و باثباتترین ارز اروپا در آن زمان بود، ثابت میکرد. بر اساس ERM مقداری نوسان در محدودهای مشخص مجاز بود، اما اگر یک ارز به حد بالا یا پایین خود میرسید، بانک مرکزی آن کشور مجبور بود در بازار مداخله کند تا آن را در محدودهی مشخص نگه دارد.
پیوستن بریتانیا به ERM
بریتانیا ابتدا از پیوستن به ERM خودداری کرد و ترجیح داد سیاستگذاری پولی خود را مستقل و منعطف نگه دارد. با این حال، در سال ۱۹۹۰ و تحت رهبری نخستوزیر مارگارت تاچر، بریتانیا تصمیم گرفت تا بهعنوان بخشی از تعهد خود به فرایند یکپارچگی اروپا به ERM بپیوندد. بریتانیا امیدوار بود که با عضویت در ERM از نرخ بهرهی کمتر، تورم کمتر و ارز قویتر بهرهمند شود.
اما تصمیم بریتانیا برای پیوستن به ERM بدون مشکل نبود. اول اینکه، نرخ بالای ۲.۹۵ مارک آلمان به ازای هر پوند به ERM پیوست که باعث شد صادرات بریتانیا کمتر رقابتی باشد و به رشد اقتصادی این کشور آسیب وارد کرد.
دوم اینکه، اقتصاد بریتانیا نسبتاً ضعیفتر و نرخ تورم آن بالاتر از آلمان بود. این بدان معنا بود که بریتانیا برای حفظ نرخ ارز خود باید نرخهای بهرهاش را بالا نگه میداشت.
سوم اینکه، بریتانیا و منطقه یورو با شوکهای خارجی ناشی از اتحاد دوبارهی آلمان در سال ۱۹۹۰ مواجه شدند که نرخ تورم و بهرهی آلمان را افزایش داد و فشار صعودی را به مارک آلمان وارد کرد.
چهارم اینکه، بریتانیا به علت تصویب پیمان ماستریخت در سال ۱۹۹۲، که هدف آن ایجاد وحدت پولی و ارز واحد در اروپا بود، با بیثباتی سیاسی مواجه شد.
بریتانیا با این امید وارد ERM شد که نرخ ۱ پوند انگلیس به ازای ۲.۷۰ مارک آلمان را حفظ کند، اما این امر به دلایلی که در بالا توضیح داده شد، عملاً ممکن نبود. مشکلات موجود توسط سفتهبازانی تشدید شدند که شروع به موشکافی دربارهی ERM و علت عضویت پوند در این مکانیزم کردند. این فعالیتها به ایجاد سؤالاتی درباره مدتزمانی که نرخهای ارز ثابت میتوانند با نیروهای طبیعی بازار مبارزه کنند، منجر شد.
بانک انگلستان برای مقابله با این مشکلات، نرخ بهرهی خود را به ارقام ۱۲ و سپس ۱۵ درصد افزایش داد تا توجه سرمایهگذاران بیشتری را به خرید پوند جلب کند. با این حال، سفتهبازانی مانند جورج سوروس مقدار زیادی پوند وام گرفتند و سپس آن را در بازار فروختند، به امید اینکه در آینده آن را با قیمت کمتری بخرند و سود کنند. استدلال آنها این بود که مداخلهی پولی بانک مرکزی انگلیس مصنوعی و ناپایدار است.
نکتهی مهم
پیمان ماستریخت مکمل پیمانهای قبلی بود که مجامع اروپایی (EC) را بهعنوان اولین ارکان تشکیل اتحادیه اروپا ایجاد کردند.
شرطبندی سوروس علیه پوند
سوروس منتقد اقدامات بانک مرکزی انگلیس بود، اما در شرطبندی علیه پوند تنها نبود. او در ابتدا بیسروصدا علیه پوند شرطبندی کرد و حدود ۱ میلیارد دلار سود کرد، اما خیلی زود در این رابطه باصراحت بیشتری صحبت کرد.
در واقع، سفتهبازان و سرمایهگذاران متعدد دیگری نیز متوجه شدند که موقعیت بریتانیا در ERM ناپایدار است و در نهایت یا باید ارزش پول خود را کاهش دهد یا سیستم را ترک کند. با این حال، سوروس تهاجمیترین و تأثیرگذارترین سفتهبازی بود که علیه پوند اقدام کرد. او در برابر پوند موقعیت معاملاتی فروش استقراضی بزرگی اتخاذ کرد.
سوروس از صندوق پوشش ریسک خود، کوانتوم فاند، برای قرض گرفتن میلیاردها پوند از بانکهای مختلف و فروش آنها در ازای ارزهای دیگر، مثل مارک آلمان یا دلار آمریکا استفاده کرد. این امر تقاضای زیادی برای سایر ارزها و عرضه زیاد پوند را ایجاد کرد که به کاهش ارزش پوند در بازار منجر شد. سوروس از مشتقات مالی مانند اختیار معامله و قراردادهای آتی نیز برای تقویت شرطها و افزایش اهرم مالی خود استفاده کرد.
تلاش بریتانیا برای دفاع از واحد پول خود
دولت بریتانیا و بانک انگلستان تلاش کردند تا با افزایش نرخهای بهره و بازخرید پوند از بازار واحد پول خود را تثبیت کنند. در روز ۱۶ سپتامبر ۱۹۹۲، دولت بریتانیا و بانک انگلستان اعلام کردند که برای جذب سرمایهگذاران به خرید پوند و حمایت از نرخ ارز، نرخ بهرهی خود را از ۱۰ به ۱۲ درصد افزایش خواهند داد. در همان روز آنها نرخ بهره را به ۱۵ درصد نیز افزایش دادند. آنها همچنین میلیاردها پوند از ذخایر ارزی خود را برای بازخرید پوند از سفتهبازانی مانند سوروس خرج کردند.
اما این اقدامات برای مقابله با فشار فروش عظیم سوروس و سایر افراد در موقعیت معاملاتی فروش کافی نبود. علاوه بر این، بازار باور نداشت که بریتانیا بتواند چنین نرخهای بهرهی بالایی را برای مدت طولانی بدون آسیب رساندن به اقتصاد داخلی خود حفظ کند. ذخایر ارزی بریتانیا محدود و بهسرعت در حال اتمام بود.
در پشت صحنه، آلمان نیز در تلاش بود تا به حفظ پوند در ERM کمک کند. مقامات آلمانی اعلام کردند که شاید در اواسط سپتامبر، تنظیم مجدد ERM امکانپذیر باشد؛ اما سوروس تصمیم گرفت تا در واکنش به این اظهارات مقامات آلمانی، اندازهی شرط خود را بهشدت افزایش دهد. او موقعیت معاملاتی ۱.۵ میلیارد دلاری خود را در اواسط سپتامبر به موقعیت معاملاتی ۱۰ میلیارد دلاری افزایش داد.
نکته
جورج سوروس به خاطر نقش مهمی که در چهارشنبه سیاه داشت، به «مردی که بانک مرکزی انگلیس را به زانو درآورد» شهرت دارد.
چهارشنبه سیاه
پس از ساعتها مداخله و مذاکرهی دیوانهوار در ۱۶ سپتامبر ۱۹۹۲، دولت بریتانیا متوجه شد که نمیتواند به خرید پوند با نرخ ارز ثابت ادامه دهد. آنها تصمیم گرفتند که از ERM خارج شوند و اجازه دهند پوند آزادانه در بازار، شناور شود.
در نتیجه، ارزش پوند حدود ۱۵ درصد در برابر مارک و ۲۵ درصد در برابر دلار کاهش یافت. سوروس در نتیجهی شرطبندی موفقیتآمیزش علیه پوند انگلیس حدود ۱ میلیارد دلار سود کسب کرد.
خروج از ERM شکستی تحقیرآمیز برای دولت بریتانیا و ضربهی بزرگی به اعتبار و شهرت آن بود. همچنین باعث آشفتگی اقتصادی و ناآرامی اجتماعی در بریتانیا شد، چراکه نرخ بهره بالا باقی ماند، تورم و بیکاری افزایش یافت و مخارج عمومی کاهش یافت. همچنین به شهرت نخست وزیر بریتانیا، جان میجر و حزب محافظهکار، به دلیل مدیریت مالی ناکارآمد آسیب زد.
جمعبندی
تکرار نتایج سرمایهگذاری جورج سوروس کار آسانی نیست، اما میتوانید از صبر، نظم و تحقیقاتی که سوروس با استراتژی سرمایهگذاری خود نشان میدهد، چیزهای زیادی یاد بگیرید. تحقیق دربارهی ایدههای سرمایهگذاری با در نظر گرفتن حقایق اقتصادی و سیاسی، پایبندی به اعتقادات و خروج بهموقع و در زمانی که احساس درونیتان به شما میگوید، تعدادی از راههای موفقیت سوروس هستند.
چهارشنبه سیاه یکی از دراماتیکترین و مهمترین رویدادهای تاریخ بازارهای مالی جهان بود. این رویداد قدرت و نفوذ سفتهبازانی مانند سوروس را نشان داد که میتوانستند دولتها و بانکهای مرکزی را با اندازهی شرطهای خود به چالش بکشند و آنها را شکست دهند.
همچنین چالشها و ریسکهای مدیریت نرخهای ارز ثابت در جهان بیثبات و بههمپیوسته را نشان داد. چهارشنبه سیاه نقطهی عطفی برای اقتصاد و سیاست بریتانیا و همچنین برای پروژهی ادغام اروپا بود.
منبع: کلینیک اقتصاد
پایان/
نظر شما